چرا آرشیو پاک شد
خیلی حال و حوصله ی توضیح ندارم ولی : کسی که فکر می کردم دوست صمیمی ام است (دوازده سال دوستی ِ نزدیک ) از گرایش ام اطلاع پیدا کرد . بسیاری از مطالبی که در وبلاگ آمده بود ، خاطراتم بود و نخواستم این به ظاهر- دوست ، چیزی از آن خاطرات بداند . مجبور شدم پاک شان کنم . بعد ها که شاید حال ام بهتر شد ، شاید در مورد ِ این دوست بگویم برای تان
.
.
.
این نامه ی حمید پرنیان عزیر را به یاد داشته باشیم
همه می دانند ، بعد ها خیلی زیاد در مورد ِ این نامه ، صحبت خواهد شد
فعلا در ایران امروز هم می توانید بخوانید
21 نظر
مرسی
به خاطر نامه ی حمید
من هم تازه آرشیوم را پاک کردم
البته نه به همان دلیلِ تو
مشکل، خودم بودم
: )
آرشیو پاک می شود
خشایار جان
اما خاطرات که پاک نمی شوند.
نمی دونم چی می شه که جای خنجر های عمیقتر همیشه مال دوستای نزدیکتره. انگار دوستای نزدیک برای خنجر زدن به وجود اومدن ...
سلام
سلام
تولدت مبارک
با بهترین آرزوها..
من باز به روز ام
زخم شمشیر رفیق درمون نمیشه
آرشیوت پاک شد
رفتی
بازگشتی
توضیح دادی
باز رفتی
بیا
سلام
به ما که رسید پاک شد؟
از همه چیز دست شستن تا از نو همه چیز را به لطف محال به دست آوردن.سخت است اما منظورم این نیست که تو این کار را کرده ای یا نه.فقط احساسم بود.حرکت های بی انتها ،دقت و اطمینان تو برای من نمایانگر اینهاست
حالا ببینااااااااااااااااااا
می دونی؟ اولش که کامنتت رو دیدم فکر نمی کردم همون خشایار خودمون باشی! کلی ذوق زده شدم وقتی فهمیدم خود خودشی. ولی بعد که اومدم تو وبلاگت و دیدم هنوز متروکه ست حسابی خورد تو ذوقم.
راستش همین که هستی یه عالمه ارزش داره ولی من خیلی دوست دارم دوباره نوشته هات رو بخونم.
میشه؟
وقتی آرشیو پاک میشه صرفا آرشیو پاک میشه
هستی خاطرات ما قائم به نوشتار نیست بنابر این هیچ جایی برای نگرانی وجود نداره
حتی میشه خوشحال هم بود؛ چون اگر پاک نمیکردی این کامنت ها رو هم نمیگرفتی
اشتباه نکنید "آدم بد اساسا وجود نداره"
chera tars?
www.desirest.blogfa.com
سلام
هنوز به این بازگشت چشم انتظارم
باز خوبه اگه اینجا نمی نویسی یه جایی هست که اثری ازت داشته باشه. براده ها رو میگم. خوشحالم بالاخره نوشتی. دلم تنگ شده بود واقعا.
کاش زودتر رسیده بودم
قبل از پاک کردن آرشیو
یک توضیح ساده :
گویا فراموش کرده اید بار آخر مرا از وبلاگتان بیرون کردید و فرمودید جزو کسانی ام که فهمیدن را با فهماندن اشتباه می گیرند؟! آیا واقعا مرا اینطور شناخته اید؟ و پیش وجدانتان از زدن چنین حرفی آسوده اید؟ واقعا فکر کردید پیش خودم خیال می کنم که از شما بیشتر می دانم؟ یا از بقیه ی دوستانم؟ این که مشخصات یک انسان نفهم است.نیست؟
متاسفانه شما قضاوت بیجایی در مورد من کردید .چون قصد من چیز دیگری بود. ولی اجازه دهید چیزی را که فکر می کنم درست است به شما هم بگویم. نه اینکه یاد بدهم ، فقط بگویم. آن هم این است . کاری به اخلاق آدم ها نداشته باشید. آدم ها را از فکر و قلب شان بشناسید.
اخلاق من مگر چطوریست؟ گندتر از اخلاق کسانیست که طبق اصولی راست به نظر می رسند ولی دروغند؟ واقعا شما آدم ها را با اخلاقشان می شناسید؟ من اگر حرف نزنم و ساکت باشم یا به اندازه ی یک طومار دراز حرف بزنم همه مربوط به اخلاقم است. ولی یک آدم ساکت که هیچ حرف نمی زند را از کجا می شناسید؟ گاه یک آدم ساکت خودش را به هزار زحمت می اندازد فقط به خاطر اینکه دیگران را با اخلاق ساکت بودنش آزار ندهد. حال آنکه اگر دیگران آدم ها را با اخلاقشان نمی شناختند نه او این رنج را متحمل می شد و نه دیگران خود و او را آزار می دادند. عینک روانشناسی اخلاق باید قیمتش خیلی پایین باشد و ارزشش از آن پایین تر.
با این همه من به خاطر اخلاق نادرست و آداب نشناسی خودم از شما عذر می خواهم . نمی دانم با چیزی که بعضی ها آن را دوست دارند و یا بعضی ها ندارند چه کار کنم! اخلاقم را می گویم. فلسفه بافی هم جزئی از اخلاق من در حرف زدن است وقتی که دلم نمی خواهد حرف بزنم!! ولی گاه با پرسش ها یا انتظارات دیگران مجبور به آن می شوم.
ولی اگر حرفی را خواسته باشم بزنم حتما می زنم و همه می فهمند.
در ضمن نامه هم برایتان نفرستادم به همان دلیل که دوست نداشتم حرف بزنم.نمی دانم چرا در حرف نمی گنجید. دوست داشتم با گذشت زمان درستی همه چیز ثابت شود.
امیدوارم توضیحم ساده بوده باشد.
ایشالا مبارک بادا
Gina san...Yasha
شما هم نظر بدهید